جدول جو
جدول جو

معنی خرگوش چر - جستجوی لغت در جدول جو

خرگوش چر
محل چرای دسته جمعی خرگوش ها
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ شِ نَ)
خزز. (منتهی الارب). رجوع به خزز شود
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
لب شکری را گویند و کسی باشد که خلقهً لب زیرین یا زبرین او شکافته باشد مانند لب خرگوش. سه لب. افلح (از جهت لب زبرین). اعلم (از جهت لب زیرین). (یادداشت بخط مؤلف) : و در غزالی خرگوش لب که لعل او را الماس عین الکمال شتافته بود...:
دانی ز چه معنی نشد ای در یتیم
لعل لب تو حجاب دندان چو سیم
خورشید رخت نخست تیغی که بزد
بر لعل لبت فتاد و کردش بدو نیم.
(لباب الالباب ج 1 ص 183 سیدشمس الدین نسفی، تحقیق از محمد قزوینی است)
لغت نامه دهخدا
محل چرای دسته جمعی خرگوش ها
فرهنگ گویش مازندرانی